یه احساس شکست خیلی بد دارم.... تو زندگیم کمتر پیش اومده همچین احساسی رو تجربه کنم... ولی خیلی حس بدیه.... اینکه میدونی تو یه کاری شکست خوردی.... شکستو با تمام وجود حس کردی... ولی بازم داری ادامه می دی.... فکرش داره داغونم می کنه.... ولی... درست می شه... مطمئنم :))) اصن گاهی وقتا یه چیزایی پیش میاد آدم واقعا نمیتونه تشخیص بده چی درسته چی غلط....
.
.
.
دیشب برای اولین بار بود با این همکاران بیرون می رفتیم.... حتی یکیشونو من فقط یه روز دیده بودم.... ولی جمع خوبی بود.... از همه بهتر وقتی بود که همکاران جدید رفتن و من موندم و مدیر و خانومش و یکی از فامیلاشون.... بعد کلی تحویلم گرفتن و گفتن هیچ همکار جدیدی جای شما رو نمیتونه پر کنه و .... تو چنین مواردی واقعا ذوق می کنم... اینکه این همه ازم تعریف میکنن و به ادامه همکاری این همه تاکید دارد و احساس رضایتی که بارها و بارها زبونی بهم گفتن خوشحالم میکنه.... و بهم انگیزه میده که دوباره برم :)))) دیشب تو جمع.... گفتم این مهمونی گودبای پارتی من از شرکته؟؟..... بعد همه گفتن نه ه ه ه ه ه باید دوباره بیای :))))) الان به شدت انگیزه دارم که کارامو راست و ریس کنم و دوباره برم :)))))
آدم یاد آقای همساده میفته :دی
راستی چرا کامنت اون بازی رو برا تایید نمیکنی؟!!!
کامنت ندارم!!
bade modatha umadam didam bloget baze
happy new
امیدوارم زود کارات رو به راه بشه و برگردی سر کارت.
چون مطمئنم آینده خوبی واست دارهههههه
مرسی سیم :))
سلام .
خیر باشد انشاالله .
موفق و سلامت باشی .
یا حق .
سلام
متشکرم
الی پلی اردیبهشتی جواب من نمده.نظرات وبلاگشم بسه.الان تنها پل ارتباطیم تو هسی!بهش بگو ناجونمرد جواب بده
حتمن بگیشا :|